غافلگیری یا فریب مخاطب؟
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۱۲۰۸۰
سریال «گناه فرشته» بیش از اینکه قصهای پر سر و صدا داشته باشد، حاشیههای پرسروصدایی داشت که سبب شد سر زبانها بیفتد. شهاب حسینی که نقش اول این سریال را بازی میکند پیش از این در سریال «پوست شیر» بازی تماشایی و درخشانی داشت.
محصول برادران محمودی با دقت در جزئیات و میزانسن، تماشاگران پروپا قرصی پیدا کرد و روند منطقی اتفاقها طوری کنار هم قرار گرفت که وقتی گره قتل مشکوک دختر جوان باز شد قطعات پازل اتفاقها به شکل درستی کنار هم جا گرفتند.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در قسمتهای اخیر و با اعترافات فرشته مقابل نوید، گرههای داستان آن قدر پیچیده شده که باید تا قسمت پایانی منتظر ماند و دید این گرهگشایی با چه منطقی انجام میشود اما آنچه تاکنون از نظرات مخاطبان برآمده، احساس فریبخوردگی به جای غافلگیری است.
باگهای یک قصه جنایی سیر اتفاقات در این سریال، خطی و ساده نیست بلکه روایتی دایرهای دارد که با فلشبکها، گرههای داستانی باز میشوند اما نویسنده آن قدر گرههای داستان را پیچیده و کور کرده است که گاهی به عنصر تصادف متوسل میشود. قصههایی که درباره شخصیتهای فرعی رخ میدهند آنچنان در سیر خط اصلی مهم هستند که مخاطب را برای دنبال کردن قصه اصلی سردرگم میکند. همین تعدد شخصیتها موجب ضعف در شخصیتپردازی و تیپسازی از آنها شده است.
عنصر غافلگیری در سریالسازی مهم است تا آنجا که مخاطب را فریب ندهد. موقعیتهای غافلگیرکننده این سریال را با «پوست شیر» مقایسه کنید، هر دو سریال درباره قتلی مشکوک هستند، در آن یکی دختری، مقتول است و در اینجا دختری متهم به قتل. نه تنها در سیر اتفاقات که برآمده از فیلمنامه است بلکه در فضاسازی هم «گناه فرشته» ضعفهای زیادی دارد. در این سریال فضای زندان، نمایشی و غیرواقعی به تصویر کشیده شده و مخاطب گمان میکند کارگردان یک بار برای اینکه فضای زندان را واقعنمایی کند، پا در این فضا نگذاشته است. آدمهایی که در زندان هستند، دلایل موجه و حتی قابل قبولی برای انجام جنایتها و خلافهایشان دارند. روابط زندانیان با هم آنچنان دوستانه و خیرخواهانه است که گویی فضای خوابگاه دخترانه به تصویر کشیده شده تا زندان زنان! سکانسهای مربوط به زندان مردان هم ضعفهای مشابهی دارد.
رابطه میان فرشته و حامد هم آن قدر مبهم و سطحی است که عشق میان آن دو، مخاطب را غافلگیر میکند اینکه اصلاً این عشق چطور شکل گرفت. تغییر شخصیت فرشته در قسمتهای اخیر بدون دادن اطلاعات بیشتری از او در قسمتهای قبلی، باورپذیر نیست. ضمن اینکه رفتار و گفتار او با سبک زندگی و محیطی خانوادگی و اجتماعی که در آن بزرگ شده همخوانی ندارد.
درباره پرونده قتل هم جزئیات درست و دقیقی به مخاطب داده نمیشود و فقط در همین حد که قاتل چپ دست بوده و چند عکس از صحنه قتل و سکانسهای بازسازی صحنه جرم هم در فلشبکها تکرار میشود بدون اینکه سرنخ جدیدی به مخاطب داده شود.
شخصیتپردازی متزلزل حامد عنقا با به بازی گرفتن شهاب حسینی در این سریال که نقشهای ماندگار «قباد» در «شهرزاد» و «محب» در «پوست شیر» را ایفا کرده است، سعی داشته تکههای ساخت سریالی تماشایی را کامل کند از بازیگران چهره گرفته تا یک داستان جنایی مهیج اما ضعف در شخصیتپردازی و پیچیدگی سردرگم کننده در قصه سبب شده نتیجه خلاف آنچه شود که متصور بوده است. حامد تهرانی که در آغاز سریال وکیلی صریح، باهوش و انتقامجو است در قسمتهای پایانی، شخصیتی متزلزل و بیفکر پیدا میکند که این تغییر و تحول در سریال به درستی زمینهسازی نشده است. قضاوت سطحی و سادهلوحانه وکیلی که سابقه درخشانی در پروندههای اقتصادی دارد درباره اینکه از چهره یک دختر بفهمد او قاتل است یا نه! منطقی نیست.
شخصیتهای دیگر هم با وجود اینکه سریال به قسمتهای پایانی نزدیک میشود همچنان مبهم و ناشناختهاند. تعدد شخصیتها و تأثیری که هر کدام از آنها در روند قصه دارند، مخاطب را سردرگم میکند اما یکی از شخصیتهای مبهم و تاریک «عماد تهرانی» با بازی بهروز رضوی است. بهروز رضوی که به عنوان صداپیشه و مجری شناخته میشود تا بازیگر، بار اصلی اتفاقهای پشت پرده را به دوش میکشد اما مخاطب، اهمیت این نقش کلیدی را از بازی او دریافت نمیکند. یک سر همه اتفاقات به عماد برمیگردد اما او آدمی خونسرد با یک بازی تخت و یکنواخت است که هیچ اکت و حتی بازی زیرپوستی ندارد. انتخاب این بازیگر برای یکی از نقشهای کلیدی سریال جای سؤال است که اگر فقط صدای بازیگر این نقش برای کارگردان مهم بوده، میتوانسته از دوبله استفاده کند نه اینکه نقشی کلیدی را به یک صداپیشه با سوابق اندک بازیگری بدهد.
سوار بر موج حاشیهها
نکته پایانی درباره «گناه فرشته» اینکه حاشیههای این سریال از متن آن پررنگتر شده است. جنجالها از همان قسمت نخست آغاز شد به طوری که روزنامه کیهان پس از پخش قسمت اول این سریال در مقالهای نوشت داستان این مجموعه درباره قتلهای زنجیرهای و کنایه به قتلهای زنجیرهای و دروغهای حاشیهای مربوط به اتوبوس ارمنستان بوده است. در قسمت سوم و در سکانسی که مهتاب وارد خانه عماد میشود تصاویری از چند قاب عکس روی دیوار بود؛ تصاویر معروفی از عکس سه نفره مرحوم لطفی، مرحوم ابتهاج و مرحوم شجریان که به طرز عجیبی، صورت عماد تهرانی با بازی بهروز رضوی روی سر شجریان گذاشته شده بود! در نماهای بعدی هم تصاویر دیگری دیده میشد که سر و صورت بهروز رضوی روی سر و صورت رضا براهنی و نادر نادرپور فتوشاپ شده بود. در قسمت پنجم، شخصیت یک روزنامهنگار باجگیر به اسم «محمود واعظ» و شباهت گریم و نام او به ماشاءالله (محمود) شمس الواعظین، صدای اعتراض عدهای از روزنامهنگاران را بلند کرد که در نهایت منجر به عذرخواهی حامد عنقا شد. این حاشیهها به همین جا ختم نشد و یافتن نشانههایی در طراحی صحنه، اتفاقهای قصه و حتی انتخاب موسیقی باز هم نام این سریال را سر زبانها انداخت. اگرچه در ابتدای هر قسمت تأکید میشود که «هر گونه شباهت به افراد و رخدادهای واقعی کاملاً تصادفی است و وقایع این داستان در سال ۱۴۰۲ اتفاق نیفتاده است» اما به نظر میرسد چندان هم تصادفی نیست.
با نزدیک شدن به قسمت پایانی این سریال به نظر میرسد عنقا در نخستین تجربه کارگردانیاش روی فیلمنامهای که میتوانست قصهای جذاب و گیرا داشته باشد، به جای تمرکز بر ساخت سریالی تماشایی و استاندارد، سوار بر موج حاشیهها شده که به اندازه کف روی آب، ماندگار است. زهره کهندل
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: سریال گناه فرشته سایت فیلیمو بهروز رضوی گناه فرشته شخصیت ها حاشیه ها اتفاق ها آن قدر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۱۲۰۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای خانواده رضا عطاران در «بدل» چیست؟ / معرفی چهرههای جدید
علیرضا مسعودی معروف به علی مشهدی درباره سریال جدید خود با نام «بدل» که با پایان مجموعه «هفت سر اژدها» از این شبکه پخش می شود به خبرنگار مهر بیان کرد: قصه و اتفاقات سریال «بدل» در سال ۱۴۰۲ رخ می دهد و درباره خانواده عطاران است؛ شهرام قائدی نقش پدر را در خانواده عطاران بازی می کند که نسل اندر نسل عطار هستند. پریسا مقتدی نقش همسرش را بازی می کند و عرفان آصفی نقش پسر خانواده را با نام رضا عطاران دارد.
وی درباره عرفان آصفی که بیشتر در تئاتر فعالیت داشته است توضیح داد: رضا عطاران که تحصیلات مرتبط با هوا و فضا در خارج از کشور دارد پس از پنج سال به ایران باز می گردد. نقش او را عرفان آصفی بازی می کند که سال گذشته در فیلم «ویلای ساحلی» کیانوش عیاری نقش اصلی را داشت و اینجا هم نقش اصلی سریال را دارد.
این نویسنده و کارگردان درباره قصه «بدل» بیان کرد: طرح این قصه را حدود ۲۰ سال پیش نوشتم و کنار گذاشتم و بعد از سال ها فکر کردم الان وقت آن است که ساخته شود.
مسعودی درباره نام رضا عطاران و اینکه برای این قصه با خود عطاران گپ و گفتی داشته است یا خیر بیان کرد: به هر حال من سال هاست در مقام نویسنده کار می کنم و سال های اخیر هم کارگردانی کرده ام. عطاران هم از مدل کاری من خبر دارد و برایش سوال نبود که چرا سراغ اسم او رفته ام. اما من زنگ زدم و برای استفاده از نامش از او اجازه گرفتم.
این فیلمنامه نویس درباره کمدی های سال های اخیر که نتوانسته است مخاطب را راضی کند، بیان کرد: من همه سریال های تلویزیون را می بینم چون آثار همکاران من است و همیشه این آثار را دنبال کرده ام. مساله این است که الان چهار یا پنج پلتفرم اصلی داریم و فضای مجازی هم بسیار فعال است. فضا نسبت به ۲۰ سال پیش خیلی تغییر کرده است. گرفتاری مردم هم بیشتر شده است. آن زمان شاید ساعت ۷ شب خانه بودید اما الان آنقدر دلمشغولی ها زیاد شده است که باید تا آخر شب کار کنید.
وی درباره اینکه سریالش چقدر می تواند فضای جدیدی در میان کمدی ها داشته باشد، عنوان کرد: این سریال هم از موقعیت های کمدی و هم از کمدی کلامی برخوردار است. شخصیت ها در این سریال فانتزی نیستند. شخصیت هایی که در این سریال انتخاب کرده ام به گونه ای هستند که مردم با آنها همذات پنداری دارند و ما به ازای آنها را می بینند. پیش از این هم سال ها تلاش کرده ام که مردم با شخصیت های آثارم ارتباط بگیرند و کاراکترها و شخصیت ها را اطراف خود دیده باشند.
نویسنده «کوچه اقاقیا» اضافه کرد: نویسنده هایی مثل پیمان و محراب قاسم خانی تخصص شان در فانتزی است ولی من هرچه ساختم مابه ازای آن را در زندگی خودم دیده ام مثل «نوروز رنگی» که چند سال پیش پخش شد و «بدل» هم چنین ویژگی ای دارد. غیر از شخصیت ها، بخشی از داستان هم براساس یک واقعیت است.
مسعودی در ادامه درباره حضور بازیگران در سریال های تلویزیونی با توجه به دستمزدهای شبکه خانگی بیان کرد: الان دستمزدها در پلتفرم ها آنقدر بالا و عجیب و غریب است که بسیاری از بازیگران را نمی توانید در تلویزیون داشته باشید. با این ارقامی که آن طرف رد و بدل می شود مگر می توانید به بازیگرانی چون جواد عزتی بگویید به تلویزیون بیاید. خود من با رقم های تلویزیون رویم نمی شود به اینها که رفقایم هستند بگویم به تلویزیون بیایند.
وی در پایان درباره اینکه چرا خودش به پلتفرم ها نمی رود و کار بسازد، بیان کرد: تلویزیون مخاطب بسیار بالایی دارد من ادعایم می شود تمام ایران را گشته ام و در سراسر ایران دیده ام که هنوز تلویزیون شان روشن است. شک نکنید یک سریال تلویزیونی در شبکه سه میزان بیننده اش خیلی بیشتر از سریالی است که در شبکه نمایش خانگی درباره اش بحث می شود.
منبع: خبرگزاری مهر